رویکرد جدید جرمشناسی و کیفر شناسی تا حدودی به اصلاح و بازپروری بزهکاران نزدیک می باشد،توجه سیاست گذاران عمومی به سیاست حبس زدایی در نظام تقیینی جمهوری اسلامی ایران، به طور کلی باعث تغییر شگرفی در هدف مجازات شده وباتوجه به دوگانگی مجازات و اقدامات تامینی و تربیتی در نظام کیفری ایران،شناخت مفاهیم و پیچیدگی های هرکدام باید دانسته شود و برخی مجازات های کلاسیک که صرفا جنبه سزا دهی محض و کیفر شخص را داشته است کنار زده و دلیل اثبات ناکارامدی برخی مجازات هایی مثل حبس را فراهم آورده،تورم قابل توجه جمعیت کیفری باعث شده است که امروزه به صورت جدی شاهد سیاست حبس زدایی و استفاده از مجازات های جایگزین حبس باشیم که باتوجه به اهمیت موضوع حدود 5 درصد از قانون مجازات اسلامی به این موضوع اختصاص داده و قضات محترم کشور را با چالش های زیادی روبه رو کرده است و سودمندی آن بر همگان آشکار شده است. در حقیقت مجازات کلاسیک نوعی آزار شخص بزهکار است که در نتیجه نفرت جامعه و در جهت سلامت افکار عمومی برای مرتکب تعیین می شود واضح است که اقدامات تامینی و تربیتی نمیتواند دفاع اجتماعی مطمئنی از حالت خطرناک بزهکارباشد،در این مقاله به بیان و تبیین موارد فوق می پردازیم. چندی پیش که مشغول مطالعه پرونده ای در یکی از شعبات دادگاه کیفری دو بندرعباس بودم با موضوع عجیبی مواجه شدم،موضوع پرونده سرقت از مغازه پرنده فروشی بود و مال مسروقه دو قناری و یک مرغ مینا بود(به ارزش جمعا پنجاه هزار تومان)!! سارق این پرونده دارای سابقه کیفری موثر بود و در اظهارات خود نوشته بود که 10 سال است که مشغول سرقت است و بارها به زندان رفته و پس از آزادی دوباره دست به سرقت زده است. قاضی محترم شعبه ایشان را محکوم به تحمل شش ماه حبس و 20 ضربه شلاق نموده بودند. فارغ از محاسبه مقدار زمانی که صرف بازجویی و رسیدگی به این پرونده، هزینه نگهداری در ایام بازداشت و تعداد کاغذ هایی که برای پرونده این سارق صرف شده است (که قطعا بیشتر از ارزش ریالی مال مسروقه بوده است) میرسیم به بخش اجرای حکم و مجازات زندان. بر مبنای اعلام یکی از مقامات مسئول هر زندانی به طور میانگین روزانه 150 هزار تومان برای دولت هزینه دارد به عبارتی زندانی پرونده ما در مدت مجازات خود ،مبلغ 27 میلیون تومان خرج روی دست دولت می گذارد. این در حالی است که طی اعلام وزیر پیشین آموزش پرورش سرانه هزینه دولت برای هر دانش آموزش مبلغ 2 میلیون 700 هزار تومان است و اگر همین ارقام را ملاک قرار دهیم در این صورت سرانه بودجه ای هر زندانی در حدود 2 برابر سرانه هزینه دولت برای تحصیل شهروندان است. با تحقیقات صورت گرفته مشخص شده است،مجازات حبس دارای آثار سوئی است که منافع آن کمتر از هزینه های آن است و در کل آسیب های جدی تری به جامعه وارد می سازد. تقریبا تمام افرادی که به دلیل ارتکاب جرم محبوس می شوند،تمام دوران حبس خود را به بطالت و بیکاری می گذرانند که نه برای خود و نه برای جامعه هیچ سودی حاصل نمی شود آز آن گذشته جالب است بدانید که طبق آمار رسمی قوه قضاییه حدود 60 درصد از باند های حرفه ای تبهکار در زندان گروه خود را تشکیل می دهند و فعالیت های خود را بعضا از داخل زندان آغاز و کنترل می کنند. با وجود این که در زندان ها اقدامات لازم جهت بازپروری وآموزش زندانیان صورت می گیرد اما باز هم نتیجه ی مطلوبی به دست نمی آیدوخروجی زندان های ما خروجی پرورش یافته ای نیست و نمی توانیم مطمئن باشیم که شخص بزهکار بعد از تحمل دوران حبس خود به صورت کامل متنبه شده و یک شخص معمولی و غیر خطرناک به جامعه برمیگردد و می تواند با آموزش هایی که در زمان مجازات خود کسب کرده و مهارت هایی که یافته است مشغول کاری شرافتمندانه شود. شماری از کشور های پیشرفته مثلآلمان،فرانسه،بلژیک،هلند و...از نیروی افراد زندانی به نحو احسن استفاده می کنند،به این صورت که مراکز آموزشی،زمین های کشاورزی و شهرک های صنعتی را نزدیک به زندان ها راه اندازی می کنند و زندانیان را به کار می گیرند. حال در میابیم که شخص بزهکار در دوران مجازات خود در حال یادگیری حرفه و صنعت باشد و حقوقی هرچند ناچیز دریافت کند،می تواند با مدیریت مالی و پس انداز برای خانواده اش آن ها را حمایت کند و از خیلی عوامل دیگر مثل فروپاشی خانواده و یا ترد شدن جلوگیری کند،پس باید به طور جدی این موضوع پیگیری شود تا جامعه بهتری داشته باشیم.